دوشنبه، دی ۲۰
69 تای آن برای سلام کننده و ...

یه دورهای شده بود که انقدر یکی درمیون قهر و آشتی بودیم دیگه خودمم قاطی میکردم که واقعنی الان دوستیم یا نه. خب اینطوری میشد که صبح بعد ِ بلند شدن از خواب یا وقتی برمیگشتم خونه، یه وقتایی فکر میکردم آشتی هستیم و خودم اول سلام میکردم. بعد نگو قهر بودیم، اون فکر میکرد من میخوام آشتی کنیم، یه جواب سلام ِ کج و کوله میداد دوست میشدیم از نو! اون راضی، منم راضی. یه وقتایی هم برعکس. حواسم نبود فکر میکردم الان قهریم، سلام نمیکردم. فکر میکرد تریپ ور داشتم، قهر میشدیم. در هر حال همیشه من اول سلام میکردم!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
..............................
2 نظرات:
حالم گرفته می شه اگه فقط من سلام کنم و بقیه وقتی می آن بر و بر آدمو نگا کنن. وقتایی که از بیرون می آم سلام می کنم.
چرا دیگه هیچ نمی نویسی؟
ارسال یک نظر